اس ام اس غمگین
سفر کرده
کجا رفتی ؟
چراتنها ؟
چرا بی من ؟
نگفتی سخته دلتنگی ؟
نگفتی زوده این رفتن ؟
به دنبال چه پایانی ؟
خلاف جاده ایستادی ؟
” چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی “
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم؟
کجای قصه بد بودم ؟
کجای قصه بد کردم ؟
♥ ♥ ♥
♥ ♥ ♥
-------------
هر صبح که از خواب بیدار می شویم یک امیدی در دلمان ایجاد می
شود تا آن روز را با اتفاقات خوش به پایان برسانیم چه خوب است این صبح دل
انگیز را با متن های زیبایی که در اختیارتان قرار داده ایم شروع کنید.
میفرستم مهربان بر محضر تو یک پیام تا که هم جویای احوالت شوم هم داده باشم یک سلام! صبح روز آدینه ات بخیر و شادی
سلام من
به آن پرند سپیده وشادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
صبح زیبات بخیر
صبحت بخیر عزیزم ، برات چایی بریزم؟!
گولت زدم عزیز جون ، تو که نیستی خونمون!!
خوب بیــــــــــد (صبحت بخیر عزیزم)
امیدوارم روزت رو با یه دنیا امید، یه بغل آرزو
و یه عالمه انرژی مثبت شروع کنی…
صبح نازت بخیر
سلام
صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبی
بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانه های خیابان خیال کنند
جنگل و دریا بهم رسیده اند . .
سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!
سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران
روزت به خیر باد
سلام من
به هر چه وبه هر کــــسی که با سحر
تمام جسم و جان او پر از نماز می شود
من به تو سلام میکنم تو که تک ستاره دمادم غروبی
ای مهوش غزالها ای ترانه ساز هستی
ای که جادوی کلماتت قلمها را
سرنگون میکند سلام
به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم
و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود .
سلام من
به پیچکی که صبح دست سبز او
به سوی آسمان بی کران دراز می شود
سلام من
به آن پرند سپیده وشادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
سلام به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی.
سلام ،
ببخشید ما داشتیم تو کوچه اس ام اس بازی میکردیم
یکی از سلاما افتاد تو خونتون ! میشه پسش بدین !؟؟
ما منتظریم !
یکی بهم گفت میخوای بری بهشت؟
گفتم نه،
اونجا فقط جای مادراس!!!
گفت:
مگه نمیخای کنار مادرت باشی؟
گفتم:
نه دیگه… این دنیاشو ازش گرفتم، جوونی و روزای خوبشو واسم گذاشت!!!
پیر شد تا من جوون شم
زشت شد تا من خوشگل شم
غصه خورد تا من بخندم
کهنه پوشید تا من نو باشم
گرسنه خوابید تا من حسرت چیزی رو نخورم
دیگه نمیخوام تو بهشت هم شب و روز حواسش به من باشه…
بذار حداقل اونجا برا خودش راحت زندگی کنه!
کاش فقط “یک روز” مادرم برای خودش زندگی میکرد…
به افتخار مادرا..
گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شببو دیگه شب بو نمیده
کی گل شببو رو از شاخه چیده
گوشهی آسمون پر رنگینکمون
من مث تاریکی، تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگذره
من میرم گم میشم تو جنگل خواب